سیاره شازده کوچولو

سلام بائوباب ها...

سیاره شازده کوچولو

سلام بائوباب ها...

تاریکی

از‌ گریه زیاد باشد یا تاریکی هوا
فرقی نمی کند٬
نور چشمت رفته...
دیکر سرت به هیچ صراطی مستقیم نیست٬
زل میزند به اخرین نوری که دیده...

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1393 ساعت 07:26 ب.ظ

کاش امشب کنارم بودی..
من از دوریت گلایه می کردم..
از بی مهریت،
از اشک هایی که ریختم،

موتور سوار جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:49 ب.ظ

دیگر سرش به هیچ صراطی مستقیم نیست
شیشه ی دلش آجر شده، دیگر سوز و گداز را نمی فهمد
من با او حرف زده ام، او دیگر حس ندارد. اصلا فلب ندارد اصلا دیگر انسان نیست.
دچار سینگولاریتی زودرس شده.
با ماشین ها پیوند نخورده، بلکه خودش مثل ماشین شده. فقط صفر و یک می فهمد. از پنج با او سخن مگو... جفت پنجش که زمانی زوجی ازیک و صفر بود حالا فرد شده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد