سیاره شازده کوچولو

سلام بائوباب ها...

سیاره شازده کوچولو

سلام بائوباب ها...

...

تو...

نبودنت...

دلتنگی...

نفس تنگی...

باران...

...

...

...

آه، کافی است، کلمات را بعد از تمام شدنِ گریه سرِهم می کنم....

همدردیِ کامپیوترم

بس که صفحه کامپیوتر را در انتظارت نظاره گر بودم، روسیاه شد،

طفلکی برای پرت کردنِ حواسم برایم حباب درست می کند...


هذیون های شبانه - 4

شدم مثل ماوس پدِ مک بوک...
فقط چهارتا انگشتت کافیه تا همه پنجره های باز زندگیم از دسکتاپِ ذهنم برن بیرون...

فاصله

گاهی حس می کنم می شوم مانندِ روغنی روی پیراهنت،

حتی به پوستت هم نمی رسم،

چه برسد به اینکه قلبت را لمس کنم،

دور می شوی، دووووور می شوی گاهی اوقات،

چــــند سالِ نوری دور می شوی،

تک و توک چشمکهایی از تو به نگاهم می رسد...

گاهی حس می کنم می شوم مانندِ روغنی روی پیراهنت،

حتی به پوستت هم نمی رسم،

چه برسد به اینکه قلبت را لمس کنم،

دور می شوی، دووووور می شوی گاهی اوقات،

چــــند سالِ نوری دور می شوی،

تک و توک چشمکهایی از تو به نگاهم می رسد...

اهلی شدن

به یاد روباه افتادم، می گفت :
اگر کسی تن به اهلی شدن بدهد بسا که باید کمی هم گریه کند ...

هذیون های شبانه - 3 - هم اتاقی شازده کوچولو

چقدر حرف می زنی تو؟!

یه ذره خودتو نگه دار، هرچی که از تو ذهنت میگذره رو که نباید بنویسی!

شاید برود خیالی در خاکی،

سکوت کن یه ذره، میدونم اون بیرونم همه چی ساکته!

ولی بذار این تو هم یه ذره ساکت باشه!


انقدر شلوغ نکن، میخوام یه ذره بخوابم!

یه بار دیگه تارِ صوتیِ کیبوردت بیفته این ور، میگیرم دکمه هاشو رو سرت خراب می کنما!

برو فعلنا هم این ورا پیدات نشه!


----------------------------------------------------------------

شازده کوچولو : چشم ....

هذیون های شبانه - 2

هر وقت حوصله آدم می رود، حرفش نمی آید...

حتی کسی هم نیست که پادرمیانی کند و حوصله را بیاورد...

حتی کسی نیست که بشود حوصله آدم...

اصلا کسی نیست...

حرف هم قبل از خیلی های دیگر آدم را تنها می گذارد...

هذیون های روزانه - 1

شما تصادفا پاتون رو آنتنِ من نیست؟!

آخه همه کانالای مغزم برفکه!

قبلنا حداقل یه کانالو خوب می گرفت...

اکسترمم های نسبی

بیش از یک خواب، نمی توان از تو ناراحت بود،

ولی کمتر از یک پلک دلتنگ توام...