سیاره شازده کوچولو

سلام بائوباب ها...

سیاره شازده کوچولو

سلام بائوباب ها...

هدیه

تنهای تنها هم که باشم،

خالی از این 7 میلیارد نفر انسان،

رایحه ات که باشد،

شبم دل نشین خواهد بود ...


یادآوری

خیلی موقع ها به یاد آوردنِ بعضی جمله ها به ما دلایل تصمیم گیریامون رو نشون میده!

باعث میشه خیییلی مصمم تر و با آرامش بیشتر راهمونو ادامه بدیم...


پ.ن:

کاشکی آدمها یک عدد ROM تو کلشون داشتن که توش مینوشتن و هیچ وقت نمیشد ازش پاک کرد...

من به بن بست نرسیدم راهمو کج کردم
با تو مشکلی ندارم باخودم لج کردم

دنبال راه فرارم از تو نه از اینجا
میدونی فایده نداره بسه دیگه رویا



و همچنان راهم را کج می کنم...

آنقـــــدر کج کردم که آخر به اولِ راه رسیدم!

با توام، آره خودت

دوست دارم لحظه ای را که سایه ات بی بهانه در سایه ام گم می شود ...

در عجبم

نمی دانم گرمایم در حدی نیست که بتوانم جرقه بزنم

یا اینکه رطوبتِ هوا نمی گذارد آتشم را روشن کنم

شایدم چوبم مناسب نیست...

در عجبم چرا هیچ وقت این مثلثِ ما کامل نمی شود...


همه جا آتشی روشن است، ولی اینجا ...

حالِ من

نه اینکه حالم خوب نباشد بانو،

خدا رو شکر سالم و رو به راهم،

فقط کمی برفِ دوری ات رویِ موهایم نشسته...

کمی هم سیبی که فاضل می گفت، دیگر دستِ دیگران نمی بینم،

اصلا دیگر آن را دستِ خودم هم نمی بینم!!!

کمی هم دایره ی درونم به مربع شبیه شده است...


ولی با این حال...

حالِ مرا خودت حدس بزن بانو...


پ.ن:

هواشناسیِ من هم همیشه خراب بوده، هوای هیچ جا را نمی فهمد...